عاشقانه هایی از « جبران خلیل جبران»
برای همسرم که این روزها برای دید و بازدید از خانه ی پدریش در شمال زیبا به سر میبرد:
1
هنوز بدرود نگفته ای
دلم برایت تنگ شده است؛
چه بر من خواهد گذشت؛
اگر زمانی از من دور باشی؟!
تنها به من بیندیش؛
من در رویای تو ،
شعر خواهم گفت.
شعری درباره ی چشمهایت
و دلتنگی.........
....................................
2
از فردا چیزی برایم نگو
من نمیگویم:«فردا روز دیگریست.»
فقط میگویم:«تو روز دیگری هستی .»
تو فردایی ؛
همان که باید به خاطرش زنده بمانم.
+ نوشته شده در پنجشنبه هشتم بهمن ۱۳۸۸ ساعت 20:49 توسط علی صدیقیان بیدگلی
|
چشم مخصوص تماشاست؛اگربگذارند / خنده ی پنجره زیباست؛اگربگذارند.